رد پاي بهار

آمار مطالب

کل مطالب : 297
کل نظرات : 0

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 5

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 369
باردید دیروز : 0
بازدید هفته : 369
بازدید ماه : 379
بازدید سال : 5756
بازدید کلی : 394861

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آوای وزمتر و آدرس golgaz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 369
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 369
بازدید ماه : 379
بازدید کل : 394861
تعداد مطالب : 297
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1


if (hr==23) document.write("شب بخير") Untitled Document
دریافت کد خوش آمدگویی

<-PollName->

<-PollItems->


دریافت کدهای جاوا برای وبلاگ شما
تبلیغات
<-Text2->
نویسنده : فردوس سليماني وزمتر
تاریخ : دو شنبه 22 اسفند 1390
نظرات

رد پاي بهار!

 

مي گويند بهار در اين حوالي اُردو زده است با لشگري از شقايق و بنفشه و هر آنچه كه در آن وادي غنچه مي بندد ، با تركش هايي پُر از تيغه هاي آفتاب زرين كه يكايك آن در زوبين محسور كننده اش هر شكار زيبايي را از پاي در مي آورد. ما سپر انداختيم از جنس گلبرگ هاي گل رُز و محمدي هاي سيمين تن در باغچه هاي خيال! كه زمين در شورو شوق زاييدن است و درختان در ترنم نسيم بهاري مست ، بوستان و گلستان ها در رقص و پايكوبي . چرخ ريسك كه مي خواند خانه ها گل مالي مي شوند با حاشيه هاي ارغواني بهاريه ، درختان گوجه سبز كه مي شكوفند عروساني بر سينه كش كومي نشينند و ما را در عالمي رويايي فرو مي برند.

سال ها قبل كه براي ويژه و نيمچه ويژه ها مطالب تهيه مي كردم مي گفتم : امسال ياراني رفتندو باز ما مانديم در اين وانفسا ، سال نو چه كساني را خواهد بلعيد؟ پيرامون مان را كه خوب نگاه مي كرديم مي گفتيم ؛ خُب امسال مانديم ! پس هستيم بنويسيم رد پاي بهار در شهر و ديارمان  افتاده است همين رد را بگير و برو به فصلي نو خواهي رسيد . ما رسيديم و يا نرسيديم شايد ما هم سال بعد نباشيم و باشندگي مان تقديري ست كه بر پيشاني هر كسي ممهور شده است . ادبيات معاصر را اگرخوب نگا كنيم ، اين ادبيات اقوام است كه در تنه ي آن به نوعي كنده شده و مهجور باقي مانده است و اين دور افتاده گي هم به زعم حقير به گردن آنهايي است كه آنرا از مسير واقعي پرتش كرده اند .چرا كه رد پاي ادبيات مان پر شده از سنگ ريزه هايي كه شناختنش زحمت دارد و حالا اين زحمت را شايد بتوان در سال هاي آتي كشيد تا جبران مافات گردد. بلاخره ماسه ها را بايد رُفت و ردپاي ادبيات را همگام با رد بهار به خطه ي سر سبز تالش مان كشاند و در ويژه هاي بعدي !

شايد براي خيلي ها اما و چراهايي در اين غيبت نهفته باشد آنهم وقتي بيايي يك سبد گل از هر بوستاني به زحمت جمع و جورش كني ، تا چشم بگشايي ببيني به يك باره يكي ديگر آنرا به يغما برده است تو دلسرد مي شوي ! اما هرگز از پاي نمي افتي .حال ما هم هرگز از پاي نيفتاديم ، اگرچه هزار بار به زمين خورده ايم دوباره بر خاستيم با زانوي زخمي به راهمان ادامه داديم و به قول شاملوي بزرگ عشق را در پستوي خانه نهان كرديم .حال اگر رد خوني زانوها در جاي جاي تالش نقش بسته است ، ولي اجازه داده نشد فرهنگ و هنر و ادبيات مان با سياست تاق زده شود!

و اما اكنون كه قطار نود به خط پايان رسيده است ما پياده شديم تا سلامي دوباره به بهار بفرستيم و نفسي تازه نموده و به اميد روزي كه همه ي عزيزان در اين سال نو به شادكامي و شادخواري بگذرانند و سرافراز و پيروز باشند.


تعداد بازدید از این مطلب: 1049
موضوعات مرتبط: ويژه نوروز , ,
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود